یک حقیقت در دو مظهر رو نمود


دو نمود اما حقیقت دو نبود

یک وجود است و کمالاتش بسی


سر این نکته نداند هر کسی

معنیت معشوق و صورت عاشق است


ور به گردانی سخن هم صادق است

گر بگوئی جام و می هر دو یکیست


در حقیقت حق بود آن بی شکیست

گر بگوئی جام جام و می می است


این یکی مائیم آن دیگر وی است

اعتبار معتبر باشد چنین


معتبر هم باشد آن قول و هم این

گاه محمودم گهی باشم ایاز


گاه نازی می کنم گاهی نیاز

عاشق و معشوق و عشقم گاه گاه


این چنین فرمود محبوب اله

در دل خود دلبر خود را بجو


کام جان خویشتن اینجا بجو

نعمت الله جو که تا یابی همه


هرچه می جوئی ز ما یابی همه